کد مطلب:33493 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172
[صفحه 62] گریبان نمی دریدند. ایشان نیامده بودند تا انسانها را فرشته كنند، لذا هنگامی كه می دیدند آدمیان فرشته نشده اند، نمی نالیدند. پیامبران در میان فرشتگان نازل نشده بودند و انسانها را فرشتگان ناقص نمی دیدند تا مدعی شوند كه ما می خواهیم این موجودات ناقص را به فرشتگان كامل تبدیل كنیم. انسان، همان انسان است و بنا هم نیست كه به فرشته مبدل شود. فرشته هم نبوده است تا اكنون تنزل مرتبه یافته و به انسان بدل شده باشد. ما انسانها، به تعبیر حافظ آدمیانی بهشتی هستیم كه اكنون در این جهان گرفتار طبیعتیم: من آدم بهشتی ام اما در این سفر این سخن حافظ از ناب ترین نكته های عرفانی است و متضمن همین رازی است كه اكنون درباره ی آن سخن می گوئیم. این حقیقت مقبول است كه ما آدمیان بهشتی هستیم، یعنی از عالم بالا آمده ایم: «من ملك بودم و فردوس برین جایم بود». اما این هم حقیقت است كه ما اكنون در این دنیا هستیم. در این دنیا بودن ما، لازمه ی ماهیت ما و مقتضای بشریت ماست. دو گناه ما را بدین دنیا آورده است یكی گناه شیطان در سجده نكردن به آدم و دیگری گناه آدم در خوردن از شجره ی ممنوعه و جایی كه برق عصیان بر آدم صفی زد هركس كه بگوید شما آدمیان در این دنیا باشید، اما چنان زندگی كنید كه گویی در این دنیا نیستید، اشتباه كرده است. چنان كسی می خواهد در این دنیا قیامت بر پا كند و در این دنیا نمی توان قیامت را بر پا كرد. ما باید در[2]. [صفحه 63] این دنیا زیست كنیم. قیامت پس از این دنیا در خواهد آمد و البته حكم خودش را نیز خواهد داشت.
اما انجام این كار طبیعی هنگامی آسان تر می شود كه انسان مسیر تاریخ و واقعیت انسان را بهتر بشناسد. زیرا آن كس كه بهتر می داند رو به كدام سو می رود و چه بذری در زمین می كارد، بهتر می داند كه از مخاطبینش چه انتظاراتی داشته باشد و بهتر می داند كه چگونه آینده را نزد خود تصویر كند و چه چیز را خلاف مسیر و چه چیز را موافق آن ببیند. پیامبران و مصلحان بزرگ به دلیل همین گونه بصیرتها بود كه اطمینان خاطر عمیقی داشتند، از جا در نمی رفتند و
حالی اسیر عشق جوانان مهوشم[1].
ما را چگونه زیبد عوی بی گناهی؟
صفحه 62، 63.